شناسنامه
- نام کامل: لیونل آندرس مسی
- تاریخ و محل تولد: ۲۴ ژوئن ۱۹۸۷ در روزاریوی آرژانتین
- ملیت: آرژانتینی و اسپانیائی
- قد: ۱۶۹ سانتی متر
- وزن: ۶۷ کیلوگرم
- باشگاهها: جوانان بارسلونا، بارسلونا
- نخستین بازی ملی: آگوست ۲۰۰۵ در برابر مجارستان
اولین بازی
یک فوروارد کامل زمانی کارش را صحیح انجام داده که گلی را به ثمررساندهباشد.
مسیدرایندیدارگلیبهثمرنرساند،امایکباردرموقعیتگلقرارگرفتکهدفاعحریفروی
او تکل خطا انجام داد و یک ضربه آزاد به نفع بارسلونا اعلام شد و زننده این ضربه
هم کسی نبود جز رونالدینیو که با این ضربه اولین گل بازی را به ثمر رساند.
<!--[if !supportLineBreakNewLine]-->
<!--[endif]-->
اولین گل
اولین گل او در دیدار مقابل آلباسته بود که روی پاس رونالدینیو در موقعیتی
مناسب توپ را از روی سر دروازبان به درون دروازه انداخت.
سیستم جوانگرا
با این که مسی در روزاریوی آرژانتین متولّد شده است، امّا در اسپانیا همه او را از
خودشان می دانند و به نظر میرسد یکی از اولین محصولهای سیستم
جوانگرای بارسلونا باشد. با اینکه رونالدینیو، اتوئو و دکو نامهای معروفی
هستند و در همه جای دنیا شناخته شدهاند، اما بارسلونا به محصولات جوان
داخلی خود نیز میبالد و مسی آخرین فرد از حلقه نامهای پرداخته شدهای در
بارسلونا است که نامهایی چون کارلوس پویول، ژاوی هرناندز، ویکتور والدز، آندره
اس اینیستا و... را شامل میشود.
<!--[if !supportLineBreakNewLine]-->
<!--[endif]-->
مقایسه با مارادونا
مسی در سال 1987 به دنیا آمده است. در پنج سالگی بازی فوتبال را آغاز کرده
در باشگاه گراندولی در تیمی که پدرش هم در آن مشغول فعالیت بوده است.
تواناییهای او مسئولان باشگاه نیول اولدبویز را قانع کرد که مسی را به خدمت
بگیرند و او به برادر بزرگترش که در آن باشگاه بازی میکرد ملحق شد. مربی او
در آن باشگاه ایزیگو دومینگوئز، میدانست که او استعداد شگرفی در خود پنهان
دارد. او میگوید: او میتوانست کارهایی با توپ انجام دهد که قوانین فیزیک را به
بازی میگرفت. تنها کسی که قبل او دیدهام که چنین تواناییهایی دارد، «دیگو
مارادونا است.
مشکلات پزشکی
پیشرفت مسی با اخباری که نشان از یک بیماری هورمونی در او داشت که
باعث توقف رشد او میشد، تحتالشعاع قرار گرفت. پدرش تصمیم گرفت به
کاتالونیا مهاجرت کند تا بتواند هزینه درمان 900دلار او را به نحوی تامین کند، اما
بارسلونا همه چیز را در مورد استعداد مسی جوان میدانست و بنابراین
پیشقدم شد تا هزینههای درمان او را بپردازد و همچنین با او قراردادی برای بازی
در تیم جوانان بارسلونا منعقد کند.
آغاز به کار در اسپانیا
وقتی مسی پا به اسپانیا گذاشت فقط یک متر و چهل سانتی متر قد داشت. اما
قد ، هیکل و نیز تواناییهای او بسرعت شروع به رشد کردند و در مدت زمان
کوتاهی حدود سی سانتیمتر به قد او اضافه شد. پس از به عمل رساندن سی و
هفت گل در سی بازی در اولین فصل بازیاش، فدراسیون فوتبال اسپانیا به او
پیشنهاد کرد تا در تیم ملی اسپانیا شروع به بازی کند. مربی تیم زیر شانزده
سالههای اسپانیا در آن زمان یعنی آقای گینس مندس یکی از بزرگترین
علاقهمندان او بود. او در مورد مسی در آن زمان گفت: در میان بازیکنانی در این
سن، او بهترین بازیکنی است که من در عمرم دیدهام.
ثبت رکورد برای بارسلونا
در نوامبر سال 2003، مسی در یک بازی دوستانه در مقابل پورتو بازی کرد و یک
سال بعد هم اولین بازی رسمیاش با پیراهن بارسلونا را در مقابل تیم اسپانیول
به انجام رساند. او در فصل گذشته در بازیها چندی ظاهر شد، از جمله در لیگ
قهرمانان مقابل شاختار دونتسک. پس از آن در بازی مقابل آلباسته بود که مسی
با زدن گل در کتاب رکوردهای بارسلونا به عنوان جوانترین گلزن تاریخ باشگاه
شناخته شد.
بازیکنی جهانی
در تابستان ستاره اقبال مسی بالاتر هم رفت. او آرژانتین را به فتح جام جهانی
جوانان رساند. او در این جام عنوان بهترین گلزن و بهترین بازیکن تورنمنت را
دریافت کرد. مربی آرژانتین خوزه پکرمن، او را در دیدار دوستانه با مجارستان به
تیم ملی بزرگسالان دعوت کرد، اما در این بازی او خودش را نشان نداد و در صدر
اخبار قرار گرفت. مسی در این بازی دو دقیقه پس از ورود به زمین توسط داور از
بازی اخراج شد.
قرارداد جدید
بارسلونا از این میهراسید که مبادا باشگاههای دیگر جواهرش را از چنگ باشگاه
در آورند، بنابراین پس از مدتزمان کوتاهی پس از یک قرارداد پنج ساله، به او
پیشنهاد تمدید قرارداد دادند و با او تا سال 2014 با حقوق صد و پنجاه میلیون
پوند که هم تراز قرارداد رونالدینیو بود، قرارداد بستند.
استعداد ویژه
مشکل آنجا بود که بارسلونا در دیدارهای لیگ اسپانیا نمیتوانست از مسی
استفاده کند. ملیت غیراسپانیایی او اجازه چنین کاری را به باشگاه در سال
جاری نمیداد. اما اعطای عنوان شهروند افتخاری اسپانیا به او به این معناست
که او دوباره میتواند در ترکیب تیم مردمی و محبوب اسپانیا قرار گیرد. ریکارد
عقیده دارد میتواند از مسی در هر بازی استفاده کند و میگوید که پس از
درخشش در مقابل اودینزه اعتمادش به مسی بیشتر شده است. او میگوید:
مسی یک بار دیگر نشان داد که چه استعداد ویژهای دارد. او همچنان جوان
است، اما حضورش در تیم حیاتی به نظر میرسد.بعد از مارادونا هیچ فوتبالیستی نتوانست به خوبی یاد او را در دل ها زنده کند .تا
این که بار دیگر در فوتبال آرژانتین حادثه ای رخ داد . و آن ظهور ستاره ای
آرژانتینی، کوتاه قد، کم وزن با پوستی سفید بود به نام لیونل مسی. طولی
نکشید که او با زدن ۳۷ گل در ۳۰مسابقه برای جوانان بارسلونا توجه همه را به
خود جلب کرد . درمیان همه ی نگاه ها، نگاه دیگو آرماندو مارادونا جدی تر از همه
او را می پایید. مارادونا با دیدن بازی های مسی به رازی بزرگ پی برد . احساس
مارادونا به او می گفت که این بار جانشین واقعی اوپیدا شده.پس از مدتی
باتلاش مارادونا و مربی تیم جوانان بارسلونا مسی به بارسلونای اصلی راه یافت.
و به این ترتیب ستاره ی جوان به یکی از بزرگترین آرزوهایش دست یافت .اما
برای مسی با ارزش تر از بازی کردن در تیم بارسلونا داشتن حامی بزرگی
همچون مارادونا بود .بعد از مارادونا در تمام دنیا بازیکنان زیادی مارادونا نامیده شدند : مارادونای شرق،
مارادونای غرب، مارادونای آسیا، مارادونای اروپا، مارادونای عرب و... . اما این
موضوع یعنی خوانده شدن به نام مارادونا در آرژانتین کشور مارادوناها به گونه ی
دیگری شکل گرفت . بیشتر بازیکنان آرژانتین در آغاز درخششان، مارادونا خوانده
شده اند بازیکنانی مثل : آیمار، ریکلمه، توز ، ساویولا و.... اما گویا هیچکدام
لیاقت داشتن چنین لقبی را نداشتند و زیر سنگینی شهرت و افتخارات این نام
کمر خم کردند. عدم موفقیت تمام این بازیکنان خود دلیلی بود تا کارشناسان و
مردم بار دیگر به این باور برسند که مارادونا واقعا تکرار نشدنی است.
فینال لیگ قهرمانان اروپا 2008 - 2009
مسی در بازی مقابل منچستر یونایتد در فینال لیگ قهرمانان اروپا درخشید و در
دیداری که با نتیجه 2 بر 0 به پیروزی رسیدند گل دوم تیمش را به ثمر رساند. در
فینال لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2005 و 2006 به علت مصدومیت غایب بود ولی
در این بازی حضور داشت و نقش مهمی هم در کسب این عنوان بارسلونا
داشت.
-افتخارات تیمی:
لالیگا 2004 - 2005 - 2005 - 2006- 2008 و 2009
جام حذفی اسپانیا 2008 و 2009
لیگ قهرمانان اروپا : 2005 - 2006-2008 و 2009
سوپر کاپ اسپانیا: 2005 - 2006 و 2009
مدال طلای المپیک 2008
قهرمان جام جهانی جوانان 2005
سوپرکاپ اروپا 2009
افتخارات شخصی:
بهترین بازیکن زیر 21 سال اروپا 2007
آقای گل جام جهانی جوانان 2005
بهترین بازیکن جام جهانی جوانان 2005
آقای گل لیگ قهرمانان اروپا 2008 و 2009
بیوگرافی کامل مسی
لیونل مسی، بهترین فوتبالیست دنیاست، اگر چه او همواره نحیفترین هم به
شمار میآید. این نوشته گزارشی است از روبرتو ساویانو درباره هنر مسی در
فوتبال و دیدار او با این بازیکن در بارسلونا. روبرتو ساویانو در سال 1979 در
نزدیکی ناپولی به دنیا آمد.
ادامه داستان را از زبان او بشنوید:
با مسی در بزرگترین ورزشگاههای دنیا رو به رو شدم. مسی از سکوها همانند
لکهای کوچک، مهارناشدنی و بسیار سریع به چشم میآید. او از نزدیک هم
جوانی نحیف اما جان سخت و خستگیناپذیر است؛ بیاندازه کمرو و خجالتی.
زیر لب ترانهای آرژانتینی را زمزمه میکند. چهرهای دوست داشتنی، صاف و بدون
چین و چروک دارد، بدون ریش و سبیل.لیونل مسی کوچکترین قهرمان زنده فوتبال است، با لقب کک. او اندام بچه را
داراست. در واقع رشد او به عنوان کودک تقریبا در 10 سالگی متوقف شد.دست
و پاهای کودکان دیگر بلندتر بودند؛ صدایشان هم دستخوش دگرگونی میشد.با
این حال لیونل کوچک ماند. یک جای کار ایراد داشت. آزمایشها هم این موضوع را
تایید میکردند؛ هورمونهای رشد او تا اندازهای منظم عمل نمیکردند.آن طور که معلوم شد، مسی به گونهای نادر از بیماری نانیسم مبتلا بود.همزمان
با هورمونهای رشد در کار دیگر هورمونها نیز اختلالهایی ایجاد شده بود و آنها
نیز ترشح نمیشدند. پوشیده نگه داشتن این ایراد ناشدنی بود. دوستان در
زمین فوتبال متوجه شدند که رشد لیونل متوقف مانده است. مسی میگوید:
همیشه کوچکتر از همه بودم. هر کاری که میکردم و هر کجا که میرفتم، آنها
همیشه میگفتند لیونل عقب افتاده است.انگار او در جایی از مسیر از بقیه عقب افتاده بود.
در 11 سالگی قد او تقریبا 140 سانتی متر است. پیراهن باشگاهش، نیو ولز اولد
بویز در شهر روزاریوی آرژانتین برایش بسیار بزرگ است و به تنش زار میزند.
پایش در کفش شنا میکند، بنابراین او بند کفشهایش را همانند کفشهای
خانگی میبندد. او بازیکنی استثنایی است، با این حال اندام یک کوتوله 8 ساله
را دارد و نه یک نوجوان در حال رشد را.درست در سن و سالی که در آن هرکس با نگاه به آینده میخواهد
استعدادهایش را برای رشد و پیشرفت به کار بگیرد، رشد اولیه در مورد دست
ها، پاها و تن او راکد میماند. این برای مسی به معنای پایان تمام امیدهایی
است که از نخستین روزهای حضورش در زمین فوتبال در پنج سالگی داشت. او
احساس میکند، که با پایان یافتن رشدش همه چیز پایان یافته است. هر چیزی
که او میخواست روزی بشود. همزمان پزشکان در این اندیشه هستند که
چنانچه با این بیماری به موقع مبارزه شود، شاید بتوان آن را بر طرف کرد.تنها اقدام ممکن هورمون درمانی با هورمون GH است؛ بمباران سالانه که با
کمک آن شاید بتوان سانتیمترهایی از رشد صورت نگرفته را جبران کرد؛
سانتیمترهایی را که او نیاز دارد تا با آنها بتواند با غولهای فوتبال مدرن رقابت
شانه به شانهای داشته باشد. درمان این بیماری برای خانواده بیاندازه سنگین
و پرهزینه است، درمان آن ماهانه 900دلار خرج دربر دارد. فوتبال برای رشد و
رشد برای فوتبال؛ از این به بعد این تنها راه پیشرواست.او در جریان یک بازی توجه یک استعداد یاب را به خود جلب میکند
استعدادیابها در زندگی بازیکنان فوتبال همه چیز هستند. با هر مسابقهای که
آنها به تماشایش میروند، با هر نوجوانی که تصمیم میگیرند، رشد و پیشرفتش
را پیگیری کنند و با هر پدری که میخواهند، با او به صحبت بنشینند، درباره
سرنوشتی تصمیم میگیرند و آن را رقم میزنند. آنها در بیشتر موارد درها را به
روی بازیکنان جوان میگشایند. با همه اینها چیزی که باید به مسی ارائه شود،
بسیار بیشتر است. آنها نه تنها میتوانند فوتبالیست شدن را برای او ممکن
کنند، که سلامت و تندرستی را بار دیگر به او باز میگردانند.کارلس رکساچ، مدیر ورزشی بارسلونا پس از آنکه لیونل را در زمین دیده بود، این
طور تعریف میکند: پنج دقیقه برای دیدن اینکه او برگزیده است، کافی بود.
آشکار است که استعدادی بینظیر در پاهای مسی نهفته است. چیزی که از
فوتبال فراتر میرود. وقتی کسی به تماشای او هنگام فوتبال مینشیند، همانند
وقتی است که فرد به موسیقی گوش میدهد، گویی هر قطعه در یک ترکیب از
هم پاشیده به جای خودش بازمیگردد.رکساچ میخواهد او را خیلی زود از آن خود کند: هر کسی بود، بلافاصله او را با
طلا میسنجید. آنها روی یک کاغذ بی ارزش قرار داد خود را مینویسند، روی یک
دستمال. رکساچ و پدر مسی پای آن قرارداد را امضا میکنند. این تکه کاغذ بی
ارزش زندگی مسی را دگرگون خواهد کرد. بارسلونا این کودک جاودانه را باوردارد.باشگاه تصمیم میگیرد که هزینههای هر هورمونی را که ترشح نمیشود،
بپردازد اما مسی برای درمان باید راهی اسپانیا شود، همراه با همه اعضای
خانواده، پدر، مادر و سه خواهر و برادرش که اکنون با او از روزاریو رفتهاند؛ بدون
مدرک و بدون کار و با اعتماد صرف به قراردادی که روی یک دستمال نوشته شده
است. با این امیدواری که شاید در این اندام کودکانه بخت و اقبال آنها نهفته
باشد. باشگاه در سال 2000 هر گونه پشتیبانی پزشکی و درمانی مسی را
تضمین میکند. برخی بر این باورند که شخصی که ایمان دارد به یاری فوتبال
میتواند از جهنم و عذاب خارج شود، نیرویی در خود دارد که او را به هدف
دلخواهش میرساند.با این همه درمان به گونهای وحشتناک توان مسی را میگیرد. حالش همواره بد
است و پیدرپی بالا میآورد. عضلهها به نظر در حال پاره شدن و استخوانهای
بدن در حال خرد شدن هستند. در عرض چند ماه اندامش بزرگتر شده و به
اندازهای میرسد که در واقع در مدت چند سال باید به این اندازه میرسید.مسی میگوید: توانایی درد کشیدن را نداشتم و نمیتوانستم به باشگاه جدیدم
چیزی ارائه بدهم، باشگاهی که همه چیز را مدیونش هستم. تفاوتی بنیادین
میان آنهایی است که استعدادشان را به کار میگیرند تا پیشرفت کنند و آنهایی
که همه چیزشان بسته به آن استعداد است.هنر زندگی است اما نه به این معنا که هنر همه چیز یک فرد شود و او را در خود
غرق کند بلکه به آن معناست که به شخصی آتیه ببخشد. برنامه دومی وجود
ندارد، هیچگونه جایگزینی هم وجود ندارد که بتوان به آن رجوع کرد.سرانجام بارسلونا پس از 3 سال میخواهد لیونل مسی را به کار بگیرد و خانواده
میداند که اگر او اکنون نتواند آنطور که از او انتظار میرود، بازی کند،
دردسرهایی برطرف ناشدنی پیش خواهد آمد. آنها در آرژانتین همه چیز را از
دست دادهاند و در اسپانیا هم هنوز چیزی را به دست نیاوردهاند. اما زمانی که
مسی شروع به بازی میکند، هرگونه ترس و هراسی محو و برطرف میشود.
مسی با تمرین سخت و پشتیبانی باشگاه نه تنها شجاعت که حتی رشد
جسمانی لازم را نیز سال به سال و سانتیمتر به سانتیمتر به دست میآورد.هیچ کس به درستی نمیداند که او امروز چند سانتیمتر قامت دارد. بیشتر افراد
میگویند او 69 / 1 متر است برخی هم کمی کمتر. برخی هم عنوان میکنند
مسی هماکنون به 60 / 1 میرسد و هنوز هم در حال رشد است. منابع رسمی
دقیق نیستند. آنها به او رفته رفته سانتیمترهای بیشتری را نسبت میدهند.گویا بحث بر سر درآمد یا بهایی است که او از خود در میدان نشان میدهد.
حقیقت آن است که پیش از به صدا درآمدن سوت آغاز بازی و زمانی که دو تیم
برابر هم صفآرایی میکنند، قد بازیکنان کم و بیش در یک اندازه و راستاست
تنها باید به چهره بازیکنان نگاه کرد تا چهره مسی را تشخیص داد. زمانی که
تصاویر تلویزیونی سر او را نشان ندهد، از اندامش نمیتوان دریافت او مسی
است.در واقع هیچ کسی به طور پیدرپی به دنبال او نیست. مرکز ثقل او به گونهای
است که مدافعانی که میکوشند او را متوقف یا سرنگون کنند، نمیتوانند. او
زمین نمیخورد حتی متزلزل هم نمیشود. به دویدنش ادامه میدهد، توپ را
پیش میاندازد، متوقف نمیشود، دریبل میکند، جلو میزند، میخزد، فرار
میکند و فریب میدهد. او مهارناشدنی است.مسی در بارسلونا به تمسخر گرفته میشود، روبرتو کارلوس و فابیو کاناوارو،
مدافعان بزرگ سابق رئال مادرید، ترجیح میدادند هرگز به چهره مسی نگاه
نکنند، تنها به این خاطر که هرگز نتوانسته بودند، از او جلو بزنند. مسی
فوقالعاده سریع است. او با پاهای کوچکش مثل برق میدود، پاهایی که توپ را
محکم حفظ و با هر حرکتی آن را کنترل میکنند. انگار که آنها دست هستند نه
پا. حریفانش با مانورهای فریب دهندهاش ناگهان خود را دست خالی مییابند. نه
از مسی خبری است و نه از توپ.تماشای بازی مسی یعنی تماشای چیزی فراتر از فوتبال. چیزی برای فوتبال و
همتراز با زیبایی. همسان با شور و هیجان. بیننده او دیگر فاصلهای میان خود و
مسابقه نمییابد، بلکه خود را کاملا در درون آن مییابد و با حرکتهای ناشیانه
اما هماهنگش همزاد پنداری میکند.زمانی که توصیف روزنامهنگاران ورزشی از مسی را میخوانیم، در مییابیم که او
چه تردست هنرمندی است. در جریان مسابقهای میان بارسلونا و رئال مادرید که
در آن بازیکنان حریف میکوشیدند، او را پی در پی از کار بیاندازند، گزارشگر
مسابقه گزارش بازی را رها کرده و با هیجان تمام فریاد میکشد: او نمیافتد،
نمیافتد، نمییی افتددد!
و مسیح او در فوتبال کسی جز دیگو آرماندو مارادونا نیست. به ندرت میتوان باور
کرد، با این حال زمانی که مسی بازی میکند، پاسهای مارادونا را در سر دارد؛
درست همانند یک شطرنج باز که در موقعیتهای مشخصی از بازی از
حرکتهای قهرمانی بزرگ الگوبرداری و درست همان حرکتها را اجرا میکند
. مسی در 18 آوریل 2007 در بارسلونا کپی گلی را به ثمر رساند که مارادونا در
22ژوئن 1986 در مکزیک به ثمر رسانده بود و از آن با عنوان گل قرن یاد میشود.بیست سال بعد اما درست عین همان. مسی هم در 60 متری دروازه حریف
حرکتش را آغاز کرد، او هم در یک استارت دو بازیکن حریف را جا گذاشت و با
سرعت روانه محوطه جریمه شد، همان جا یکی از بازیکنان که او آنها را
جاگذاشته بود، دوباره تلاش میکند، او را سرنگون کند اما بینتیجه است. سه
مدافع مسی را احاطه میکنند اما او به جای آنکه گلزنی کند، به سمت راست
میرود، دروازهبان و بازیکنی دیگر را دریبل میکند... و گل میزند.
آنها سرهایشان را در دست گرفتهاند و چنان به دور و بر خود نگاه میکنند که
گویا نمیتوانند باور کنند بار دیگر توانستهاند شاهد به ثمر رسیدن چنین گلی
باشند. زمانی که مارادونا در مکزیک گلزنی کرد، مسی هنوز به دنیا نیامده بود. او
تازه در سال 1987 متولد شد و دلیلی که من به خاطر آن به بارسلونا سفر کردم
و میخواهم با او دیدار داشته باشم این است که من در ناپولی با افسانه دیگو
مارادونا بزرگ شدم. هیچ گاه بازی آرژانتین و ایتالیا را در جام جهانی 1990
فراموش نخواهم کرد.
به نظر من مسی از مارادونا بهتره چون مارادونا فکر نمیکنم تو کل بازیاش یه دونه پاسم داده باشه!!
چاکریم داش ممد.